هویت ملی در جنبش دانشجویی
هویت ملی در جنبش دانشجویی
بررسی جنبش دانشجویی
هویت ملی و مسایل و مباحث مربوط به آن از دغدغههای متفكران و اندیشمندان ایران اسلامی میباشد. موضوع موقعی اهمیت مییابد كه مسایلی در عرصهی داخلی و خارجی هویت ایرانی را با چالشهایی مواجه ساخته است.1 این اصطلاح در علوم سیاسی و علوم اجتماعی تعاریف مختلفی را دارا میباشد ضمن اینكه همچون سایر اصطلاحات علوم انسانی تعریف جامع و مانعی از آن ارایه نشده است هر یك از محققان و صاحبنظران از «ظن خود» یار این مفهوم گشتهاند2 كه نگارنده نه در صلاحیت نقد و بررسی آن تعاریف است و نه در جایگاه ارایه تعریفی جدید. با این حال بر اساس برداشتی كه از تعاریف صورتگرفته حاصل شده تعریفی مختصر و مفید ارایه میگردد سپس براساس این تعریف به بررسی هویت ملی (ایرانی اسلامی) در جنبش دانشجویی و جنبش دانشجویی تبریز (1357- 1329) خواهیم پرداخت. لازم به ذكر میداند طرح مباحثی از این دست هم جدید و نو است و هم كاستیهایی طبیعی همراه خود دارد. امید است در نقد و بررسی بیشتر بتوان دستآوردهای علمیتری ارایه داد.
هویت مفهومی است احساسی كه از عناصر پایا و پویا تشكیل گردیده است كه موجب شناسایی خود در مقابل دیگران میشود؛ احساس تعلق به كلیتی فراگیر كه در تك تك اعضای جامعه وجود دارد در این احساس تعلق، عوامل مختلفی قابل شناسایی است، جغرافیا، تاریخ، فرهنگ، دین، زبان و ادبیات و ... هر یك به شكلی جایگاهی در هویت ملی دارد. هویت ملی ایرانی هم از تركیب این مجموعه عوامل در طی قرون شكل گرفته و حیات پر فراز و نشیبی داشته است. بخشی از هویت ایرانی به ایران قبل از اسلام و بخش قابل توجهی به ایرانِ اسلامی و آمیختگی اسلام با جنبههای مختلف حیات مردم ایران باز میگردد كه علیرغم فراز و نشیبهای بسیاری كه به خود دیده در اغلب موارد تعادل خود را حفظ كرده است.3 در حقیقت، هویت ایرانی در طول تاریخ شكل گرفته است. هویت ملی را میتوان روح ایران تصور كرد. حال بسته به هر مقطعی از تاریخ خود كه جنبهای از آن مورد تهاجم قرار گرفته، آن جنبه از هویت ملی نمود و جلوه بیشتری یافته است؛ ضمن آنكه سایر جنبههای آن هم به درد آمده است. زیرا:
تعرضات نظامی، فرهنگی، اقتصادی و ... ضمن آنكه جنبه بیرونی داشته، جنبه روانی و معنوی هویت ایرانی را هم به عكسالعمل وا داشته است. تجلی این روح و احساس همگانی ملی را در جنگهای ایران و روس دور دوم جنگ جهانی اول، نهضت ملی نفت، انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران میتوان دید. ضمن آنكه دین و مذهب و زبان و ادب هم تجلیهای قابل ملاحظهای در این حفظ موجودیت و هویت ایفا كردهاند. پرواضح است جدا كردن این عناصر شكلدهنده هویت ایرانی كار شایسته نیست، زیرا در تعامل مشترك با هم نمود یافتهاند.
با چنین درك و تصوری از هویتِ ملی ایرانی لازم است نیمنگاهی هم به جنبش دانشجویی شود. پیدایش جنبش دانشجویی و دانشآموزی در ایران به روزگار مشروطه و پس از آن باز میگردد، چه دانشآموزان و دانشجویانی كه در داخل ایران به ویژه از سال 1313 شمسی به بعد درگیر آن بودهاند و چه دانشجویانی كه در خارج از ایران به آن پرداختهاند. نقش و موقعیت دانشجویان پرتحرك و جویای نام، اهمیت خاصی به این قشر در تاریخ معاصر ایران داده است. این اهمیت را از شهریور 1320 به بعد بیشتر میتوان مشاهده كرد.4
دانشگاه تبریز هم كه رسماً از سال 1326 شمس تأسیس گردید با توجه نقش تاریخی و سرنوشتساز آذربایجان و تبریز در تاریخ ایران، خیلی زود جایگاه مهمی پیدا كرد و بعد از دانشگاه تهران مهمترین دانشگاه در عرصههای علمی، سیاسی و مبارزاتی گردید.
جنبش دانشجویی را به چند مرحله و دوره میتوان تقسیم كرد، الف: در دوران نهضت ملی نفت؛ ب: در آستانه نهضت اسلامی سال 1342؛ ج: دوران ركود جنبش دانشجویی (1346- 1343)؛ د: دوران فعالیت جریان چپ (1351- 1346)؛ ه: دوران فعالیت جریان مذهبی و غلبه بر جریان چپ (1357- 1352)5
جنبش دانشجویی در تبریز و كلاً ایران، چون تابعی از مسایل جاری در سطح جامعه بوده، طبیعی است هویت ملی و جنبههای مختلف آن، تجلی خاصی در آن داشته باشد. در ارائه بحث بر اساس دورانهای جنبش دانشجویی تبریز، این تجلی و ظهور و بروز را پی خواهیم گرفت.
تكیه بیش از حد حكومت رضاشاه بر جنبههای باستانی و باستانگرایی افراطی و تلاشهای زیاد جهت بر هم زدن مبانی هویت ملی به ویژه مبارزه با مذهب یكی از اركان هویت ایرانی از یكسو و نداشتن مشروعیت عرفی و مذهبی6 حكومت اقتدارگرای پهلوی از سوی دیگر، و به دنبال آن حادثه سوم شهریور و فروپاشی سلطنت و اشغال ایران توسط متفقین، موجب یأس و ناامیدی و جریحهدار شدن احساسات ملی گردید، ضمن آنكه، كمتر كسی از برچیده شدن بساط استبداد رضاخانی ناراحت بود، اشغال ایران توسط بیگانگان و دامن زدن به فعالیت جریانهای وابسته به آنها حس بیگانهستیزی را در جامعهی ایرانی دامن زد. پیدایش بحران آذربایجان كه میرفت وحدت ارضی ایران را خدشهدار سازد، این حس ایرانگرایی را تشدید كرد. این حس ملی مردمی با مفهوم هویت از نظر حكومت تفاوت عمدهای داشت. این حس از هویت اصیل ایرانی سرچشمه میگرفت در حالیكه از نظر حكومت بیگانهگرایی و وابستگی به یكی از قدرتهای لازمه ترقی محسوب میشد. جریان كشف حجاب نمونه بارز این رویارویی هویت اصیل و هویت جعلی میتواند باشد.
در چنین شرایطی كه بیگانگان (شوروی و انگلیس) هم مرزهای جغرافیایی و هم مرزهای ارزش هویت ایرانی را مورد تعرض قرار داده بود، عرق بیگانهستیزی رشد فزایندهای یافت. سرانجام این روحیهی همگانی، در نهضت ملی كردن صنعت نفت متجلی گردید. دانشجویان به عنوان حساسترین اقشار جامعه نسبت به سرنوشت كشور، نقش عمدهای در این تجلی هویت ملی بر عهده داشتند. این نهضت نمادی از اجزای شالكه هویت ایرانی را حداقل تا بعد از واقعهی سی تیر 1331 با خود داشت؛ یعنی هم نمادهای ایرانیت و هم نمادهای اسلامیت.
دانشجویان دانشگاه تبریز و دانشگاه تهران در این نهضت، حضور فعالی داشتند؛ ضمن آنكه با معارض جدی چون حزب توده و هواداران آن در دانشگاه هم در تلاقی بودند. مهندس سید مسعود پیمان یكی از شاهدان عینی روایت میكند:
«مردم تبریز هم، كه در جریان ملی شدن نفت پشت سر رهبران نهضت ملی بودند در مقابل تودهایها در دانشگاه تبریز تحریكاتی داشتند. گروههای مثل جمعیت طرفداران صلح وابسته به حزب توده فعال بودند. در روزنامهی مهد آزادی میخوانیم كه در خود دانشگاه تبریز، دانشجویان مانع از فعالیت و سخنرانی آنها میشدند یا آنها مانع دانشجویان ملی میشوند یا اعضای وابسته به حزب توده تلاش میكنند این دعواها به خیابانها كشیده و دانشگاه به عنوان كانون مبارزه بسته شود. خودم شاهد بودم كه به دفتر روزنامه مهد آزادی آمدند برق روزنامه را قطع كردند و یك دعوای ساختگی راه انداختند».7
مبارزه با استعمار انگلیس و قطع دستان سلطهگر انگلیس از صنعت نفت كشور در این مقطع جلوهای از هویت ایرانی و دولت دكتر مصدق هم سمبل آن بود؛ هر چند بعداً مشخص شد دكتر مصدق نگهبان خوبی در این فرصت مغتنم از هویت ملی نتوانست باشد.
از حمایت دانشجویان تبریز از ملی كردن صنعت نفت صحنههای زیبایی گزارش شده است، دكتر محمّدعلی فائق از فعالان جنبش دانشجویی آن مقطع از طوماری سخن میگوید كه در حمایت از این خواست ملی تهیه شده بود:
«در این مقطع باید بگویم ما دست به تهیه طوماری بدین شرح زده بودیم كه: اینجانب امضا كننده در زیر ورقه، موافقت قاطع خود را با ملی شدن صنعت نفت اعلام داشته و تا پای جان آماده فداكاری در این امر ملی هستیم و آن را نمونهای از آزادی ملت و استقلال كشور میشناسیم. مسئول این كار آقای دكتر طلوعی بود كه طومار را به جای چسبانیدن ورقههای امضاء به صورت ورقی كه در قسمت فوقانی هر ورق شرح فوق به چشم میخورد در چند كلاسور جمعآوری كرده، ابتكار ویژهای بود و پس از تهیه چند هزار امضا كلاسورها را آقای دكتر جعفر طلوعی شخصاً به تهران برد تا تحویل مجلس شورای ملی گردد. كلاسورها را مرحوم الهیار صالح به مجلس برد و طی سخنرانی كوتاه و تشكر از امضا كنندگان تقدیم هیئت رئیسه مجلس نمود كه فوقالعاده مورد توجه قرار گرفت».8
خرید اوراق قرضه، جلوهای دیگر از این اراده ملی بود. روزنامه مهد آزادی در شماره 58 خود نوشت: روز پنج شنبه 15/12/30 دانشجویان دانشگاه تبریز با صفوف منظم برای خرید اوراق قرضه به بانك ملی تبریز مراجعه كردند. «این احساسات میهنپرستانه دانشجویان عزیز و بیدار دانشگاه مایه تحسین و امیدواری عموم میهنپرستان شد، این تظاهر كاملاً بینظیر است».9
تحصن دانشجویان همراه با مردم تبریز در تلگرافخانه در اعتراض به نخستوزیر قوام و صدور دو اعلامیه مستقل10 از عملكرد دانشجویان این دانشگاه در راستای متجلی ساختن هویت ایرانی میباشد. علیرغم این مبارزات به دنبال نادیده گرفتن بخش مهمی از هویت ملی، یعنی اسلامیت در این نهضت، به عبارت دیگر حذف رهبر مذهبی جنبش-آیتالله كاشانی- از صحنه مبارزه كه سمبل روی دیگر سكه هویت ملی بود، كودتای 28 مرداد در سال 1332 با هماهنگی بیگانگان به نتیجه رسید و این جریان هویتخواهی ناكام ماند. هر چند حس ملی ایجاد شده تا بعد از كودتا قابل مشاهده است.
علیرغم كودتای 28 مرداد و سركوبی مبارزان، حس ملی ایجاد شده به یكباره خاموش نشد. برخی اقدامات صورت گرفته توسط دانشجویان دانشگاه تبریز، حكایت از حیات این روحیه است؛ خطابه فریدون عطاری دانشجوی پزشكی تبریز در مقابل علی امینی كه پس از فشار آمریكاییها مبنی بر ایجاد فضای باز سیاسی در ایران به نخستوزیری رسیده بود از آن جمله است كه در تجلیل از جبهه ملی و دكتر مصدق بود.11 یا حمایت از مبارزات مردم الجزایر نمونه دیگری از حیات این روحیه ملی است.12
در آستانه نهضت اسلامی در تبریز ایجاد انجمن اسلامی دانشجویان هم از موضوعات قابل توجه میباشد. هدایت معنوی این انجمن با سید حسن كهنمویی (متوفی به سال 1354) مفسر و شارح قرآن و نهجالبلاغه، شاعر مرثیهسرای مشهور و از فعالان دوره نهضت ملی بود. این انجمن، اقدامات جالب توجهی داشت؛ از آن جمله، دعوت از آیتالله ناصر مكارم شیرازی به تبریز13، برپایی جشن باشكوه نیمه شعبان در سال 1341 در مسجد شعبان تبریز، ایجاد اولین نمازخانه در دانشگاه تبریز.14 در این مقطع، مذهب به عنوان جزیی انفاكناپذیر از هویت مورد توجه بیشتری قرار میگیرد. ضمن آنكه، پیدایش نهضت آزادی ایران در تأیید این اقبال عمومی است. رفته رفته از درون جبهه ملی، نیروهایی با گرایش مذهبی مانند آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و آیتالله سید رضا زنجانی نهضت آزادی ایران را شكل دادند.15 با توجه به گرایش عمومی شهر تبریز كه جو مذهبی دارد، دانشجویان هوادار جبهه ملی خود به خود به سمت نهضت آزادی سوق پیدا كردند كه هویت مذهبی آن بیشتر از جبهه ملی بود. البته در جبهه ملی آذربایجان، بر عكس تهران، ریاست معنوی با علما بود؛ بنابراین، نه تنها در آذربایجان تعارضی بین ایرانیت و اسلامیت و نیروهای ملیگرا و مذهبی وجود نداشت، بلكه رئیس آن در تبریز آیتالله سید محمّدعلی انگجی فرزند آیتالله سید ابوالحسن انگجی بود. از اینرو، مسایلی كه در تهران در جبهه ملی جریان داشت چه زمان نهضت ملی و چه بعد از آن در مورد آذربایجان صادق نبود زیرا علما به عنوان سمبل اسلامیت هویت ملی سكاندار این جریان بود.
با شروع نهضت اسلامی به رهبری مراجع و در رأس آنها حضرت امام (ره)، مرحلهای دیگر از پروسه هویت ایرانی مطرح گردید. تعرض به اسلامیت و ایرانیت هویت ملی توسط هیأت حاكمه با عكسالعمل شدید مراجع به ویژه امام خمینی مواجه گردید. این جریان تعرض را از حذف اسلام از شرایط انتخابشوندگان و جایگزینی كتاب آسمانی به جای قرآن مجید، بر خلاف قانون اساسی مشروطیت در جریان لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی میتوان دید و تعرض به استقلال ایران و هویت ملی در ماجرای كاپیتولاسیون. مبارزات سالهای 43 و 1342 را در این بستر میتوان ارزیابی كرد كه هم اسلامیت هویت ملی و هم ایرانیت آن مورد خدشه واقع شد. عكسالعمل این تعرض، دفاع جانانه حضرت امام از هویت ایرانی اسلامی بود. به تبع مراجع تقلید، مقلدین شیعه كه اكثریت ایران را تشكیل میدهند سراسر ایران را به جلوهگاه دفاع از هویت ملی مبدل گردید. از اینرو، مبارزات دانشجویی در داخل دانشگاهها به ركود گرائید. در این دوره كه سطح جامعه صحنه رویارویی بود، مسلماً دانشجویان هم نقش مهمی در این رویاروییها داشتهاند. از جمله، در قضیهی انجمنهای ایالتی و ولایتی16 و یا در مورد كاپیتولاسیون كه متن سخنرانی امام خمینی علیه آن در میان دانشجویان دست به دست میگشت و مطالعه میشد. دكتر جلیل واعظ از فعالان جنبش دانشجویی آن ایام در خاطرات خود در همین مورد میگوید:
«در یكسری تشكیلات و تجمعات اسلامی به نام سیره [هیأت] آن [اعلامیه] را پخش كرده بودند. یك نسخه از آن را به انجمن اسلامی دانشجویان پزشكی آورده بودند و آن را بند بند نوشته بودند و من هم آنها را اكنون دارم. در پرونده پزشكی بنده موجود است. حتی جایی كه حضرت امام در مورد كاپیتولاسیون به رژیم حمله میكند كه «تو شرف ایرانیها را به آمریكاییها میفروشی؟ میدانی چه كار میكنی؟» این جمله را با خط درشت نوشته بودند. «شرف ایرانیها» را هم با خط سبز رنگی نوشته بودند و بین دانشجویان پخش میكردند كه دستنویس بود...».17
با دستگیری و تبعید حضرت امام در سال 1343 از ایران و سركوب شدید و اختناق حاكم بر جامعه، امكان مبارزات اسلامی به حداقل ممكن رسید و این فرصتی مغتنم بود كه به دست جریان چپ ماركسیستی در دانشگاهها افتاد. علیرغم تئوریپردازیهایی كه جریان چپ در مبارزه علیه حكومت پهلوی داشت، به دلیل عدم انطباق این تئوریها با مبانی ایرانی نتوانست جز لایههایی در میان دانشگاهیان را تحت تأثیر قرار دهد. و علیرغم اكثریت ظاهری در آغاز كار، در بلندمدت با چالشهای جدی مواجه گردید. صحبتهای جلال آلاحمد در دانشگاه تبریز در سال 1346 به خوبی این چالش را نشان میدهد. در جریان سخنرانی، دانشجویان از وی پرسیده بودند:
«آقا شما كه اول در حزب توده بودید و به تدریج ترقی كردید و از نردبان ترقی بالا رفتید بعد چطور شد كه آن را رها كردید جلال آل احمد گفت كه من تا آخرین پله بالا رفتم. رفتم تا پشت در كمیته مركزی، گوش دادم دیدم دارند روسی صحبت میكنند آمدم پائین. بچهها خیلی ابراز احساسات كردند و كف زدند».18
از مختصات دوره غلبه جریان چپ بر دانشگاه تبریز گسترش مبارزات صنفی و ایجاد تشكلهای صنفی بود. برپایی كافهتریا، برنامههای كوهنوردی، دایر كردن كتابخانه و كتابفروشی... از جمله اقدامات صورت گرفته است، همزمان با این فعالیتها، جریانی هم در دانشگاه تبریز تحت عنوان انجمن علمی مذهبی شروع به فعالیت نمود. این انجمن، تحت ریاست دكتر صبور اردوبادی بر آن بود جنبههای علمی و نوین علوم پزشكی را، بدون طرح مسایل سیاسی دنبال نماید. از اقدامات شایسته و تأثیرگذار این انجمن در تقویت جریان مذهبی جنبش دانشجویی دعوت از گویندگان برجسته مذهبی برای ایراد سخنرانی در دانشگاه تبریز بود. حضور چهرههایی چون استاد مطهری، علامه جعفری، فخرالدین حجازی و... تأثیرات غیرقابل انكاری در نضجگیری جریان مذهبی در مقابل جریان مسلط چپ ایفا كرد.19 دانشجویانی كه از محیط كوچك وارد دانشگاه میشدند با تعلقات خود با سه گرایش عمده مواجه بودند جریانی كه مروج فرهنگ غربی بود؛ یعنی متولیان فرهنگ و آموزش رسمی حكومت، جریان چپ، و سوم جریان انجمن علمی مذهبی.
ترویج هویت غیرایرانی توسط حكومت پهلوی و به تبع آن نهادهای فرهنگی وابسته، اقشار كمی از دانشجویان را به خود جلب میكرد. جریان سوم كه جنبههای صرفاً علمی و غیر سیاسی مذهبی را مطرح میساخت در ابتدا برای دانشجویان جذاب مینمود. لكن با فعالیت گسترده و حجیم جریانات چپ دانشجویان پرتحرك، خواستههای سیاسی و احتماعی خود را در آن جریان دیده، جذب آن میشوند. در تعارض این سه جریان، جریان چهارم هم به صحنه فعالیت آمد كه توسط دانشجویان مذهبی ایجاد شد. یعنی دانشجویانی كه نه خواستار هویت غربی بودند نه متمایل به هویت كمونیستی و نه علاقهمند به اسلام غیرسیاسی غیرعدالتجویانه. این جریان از سال 1348 در دانشگاه تبریز شروع به فعالیت نمود و هر سه جریان را به چالش كشاند. ظهور شخصیتهایی چون دكتر شریعتی، استاد مطهری، آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان و... در قدرتیابی این جریان نقشآفرین بودند.
توأم با رقابت ایدئولوژیك جدی كه در دانشگاه بر اساس ماهیت هر گروه جریان داشت مباحثی كه در سطح كشور نیز وجود داشت، عرصه عكسالعمل به مباحث هویت ملی بود. تكیه حكومت پهلوی بر جنبههای ایرانی قبل از اسلامِ هویت ملی توأم با مقابله و عناد با جنبههای اسلامیت از جمله موارد قابل مشاهده در جشنهای پُر هزینه دو هزار و پانصد ساله بود كه از جنبههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی قابل تأمل است. وجود قحطی و خشكسالی در مناطقی از كشور، هزینههای گزاف و مخارج سرسامآور آن با وجود فقر و گرسنگی، نقش و دخالت بیگانگان به ویژه اسرائیل،20 از دلایل عكسالعمل و مخالفت با آن بود. ضمن آنكه روحیه بیگانه ستیزی و عدالتخواهی و عدالتجویی بخشی از هویت ایرانی است كه از اصول دین اسلام یعنی اعتقاد به عدالت سرچشمه میگیرد.
مهرماه سال 1350، جنبوجوش زیادی در بین دانشجویان در مخالفت با این جشنها گزارش شده است. صدور فتوای امام خمینی (ره) مبنی بر حرام بودن شركت در آن هم مزید بر علت گردیده، دانشجویان ضمن صدور و توزیع اعلامیه، اعتصابهایی را هم در اعتراض به برگزاری جشنهای 2500 ساله برپا كردند.21
چالشهای شدید جریان اسلامی مبارزهجو با سه جریان دیگر موجب گردید، دانشجویان این گروه، ضمن تعمق در مباحث فكری و نظری اندك اندك از انفعال خارج شده، در تكاپوی همهجانبه آرام آرام ابتكار عمل در دانشگاه تبریز را به دست گیرند. شروع این اقدام خطیر از نماز و نمازخوانی بود؛ یعنی بارزترین مشخصه هویت اسلامی، خواندن نماز در آغاز پنهانی بود و بعد حالت علنی به خود گرفت. اندك اندك نمازهای فُرادا به جماعت تبدیل شد و موج ایجاد نمازخانهها در دانشكدههای مختلف، نماد روند غلبه این جریان در دانشگاه تبریز است. با اكثریت یافتن این جریان، اداره امور صنفی چون تریاها، كتابفروشیها از دست نیروهای چپ خارج گردید. آرام آرام، حجاب اسلامی در دانشگاهها رواج مییافت. ضمن آنكه سطح آگاهی دانشجویان به میزانی افزایش یافته بود كه گزارشهایی از مباحثه آنها با اساتید و به چالش كشاندن هویت مورد ادعای حكومت حكایت دارد. در پنجم مهر 1351، دانشجویی به نام حسن افشاری به استاد تاریخ مربوطه میگوید:
«... شما استادان تاریخ و مورخ همیشه حقیقت را كتمان میكنید؛ مثلاً برای شاهان وقت غلو كرده و آنها را چنان كه هستند نمیشناسانید. تا جایی كه من اطلاع دارم رضاشاه كبیر چنان هم مرد فعالی نبوده و املاك پهلوی را به زور كسب كرده، در صورتیكه شما از این خاندان به نیكی یاد میكنید و اگر بخواهید او را به مردمان واقعبین بشناسانید، خواهید فهمید كه او به چه نحو سلطنت میكرده و پادشاه شده و امروز دودمانش به چه نحو سلطنت میكند»22.
شعارنویسیهای گزارش شده از دانشگاه تبریز هم، این روند را به خوبی نشان میدهد. طرح شعارهای اسلامی در میان شعارهای مطرح شده، گویای این تغییر است. اسفندماه سال 1351، آخرین حركت گسترده جریان چپ در دانشگاه تبریز رخ میدهد كه در اعتراض به رئیس دانشكده فنی بود. در سال 1352 برای اولینبار، نام امام خمینی (سمبل هویت اسلامی- ایرانی) در تظاهرات روز 16 آذر مطرح گردید. آقای مهندس عبدالعلیزاده از فعالان جنبش دانشجویی در این مورد گفته است:
«تا آن موقع، همواره تظاهرات و راهپیماییها در دانشگاه دست چپیها بود و شعارهای چپی داده میشد. در آن سال، بچه مذهبیها فرصتی پیدا میكنند و دور دانشگاه میچرخند. در محوطه وسط دانشگاه، جلوی كتابخانه مركزی دانشجویی به نام علی قیامتیون روی پلههای كتابخانه مركزی میرود و شعری راجع به حضرت امام خمینی میخواند و در پایان شعار یا مرگ یا خمینی را تكرار میكند».23
همزمان با این حركتها در جنبش دانشجویی، جریان هویتسازی حكومت پهلوی با دو جنبه كاملاً متناقض برای انفكاك از مبانی هویت واقعی در تكاپو بود. از یكسو، باستانگرایی افراطی بدون توجه به سیر تاریخ ایران و تحولات آن بعد از اسلام و از سوی دیگر غربگرایی مبتذل در آستانه تمدن بزرگ وجه غالب فعالیت فرهنگی نظام پهلوی را تشكیل میداد. تنها وجه اشتراك این دو هویت متعارض با هویت ملی، نادیده انگاشتن جنبه مهم هویت ایرانی، یعنی اسلامیت بود. تغییر مبنای تاریخ ایران از هجرت پیامبر (ص) به یك تاریخ شاهنشاهی و سپس ایجاد حزب رستاخیز از نمودهای عینی این تلاش است. در این زمان كه حكومت در اوج قدرت و خفقان شدید، مبانی هویت مورد نظر خود را ترویج میكرد جریان جنبش دانشجویی مذهبی هم در تكاپوی آرام خود، رقیب ایدئولوژیك و سرسخت خود، یعنی جریان چپ را زمینگیر ساخت. جریانی كه هم به دلیل ماهیت وابسته به اتحاد جماهیر شوروی و هم به لحاظ الحاد ذاتی كمونیسم با ایرانیت و اسلامیت هویت ملی در تعارض بنیادین بود.
طرح نام امام خمینی (ره) در تظاهراتهای شهری دانشجویان در سال بعد، و سرانجام برپایی جنبش در مناسبتی كاملاً اسلامی، یعنی سالگرد قیام 15 خرداد 1342 در خرداد سال 1354 اوج این رویارویی بود.
در سیری مختصر و ابتدایی از بحث هویت ملی و جنبش دانشجویی بر اساس نمونه موردی تبریز میتوان چنین نتیجه گرفت كه جنبش دانشجویی در سالهای 1357- 1329 بازتابی از گرایش عمومی جامعه و گفتمان حاكم بر آن بوده است. هویت ملی (ایرانی اسلامی) به عنوان روح و روان در كالبد جامعه، نمود عینی و بارزی در فرازها و فرودهای این مقطع مهم تاریخ ایران و آسیب... با تعرض و تهاجم به قسمتی از این كلیت با عكسالعملهایی مواجه میشد. اشغال ایران و حضور فیزیكی و فرهنگی اشغالگران در ایران كه وحدت ارضی ایران را به مخاطره افكنده بود، جریان ملی ضد بیگانه را پس از شهریور 1320 تقویت كرد. از سوی دیگر، زمینههای پیدایش نهضت ملی كردن صنعت نفت هم مطرح شد كه جنبش دانشجویی تابعی از این متغیر محسوب میشود.
شروع نهضت اسلامی از سال 1341، ریشهای ایرانی و اسلامی داشت. تعرض و تهاجم به مبانی مذهبی، سرآغاز این حركت و نقطه عطف آن، طرح كاپیتولاسیون بود كه عملاً هویت ایرانی و استقلال كشور را زیر سؤال میبرد. مراجع دینی و در رأس آنها امام خمینی، سمبل و نماد تجلی هویت ملی در این نهضت گردیدند.
دوره فترت جنبش دانشجویی از سال 1343 تا 1346، موجب قدرتمند شدن جریان چپ در دانشگاهها گردید و این جریان تا سال 1351 سردمداری جنبش دانشجویی را عهدهدار شد. هویت غیری كه این جریان از دو منظر ایرانی و اسلامی داشت، موجب شد دایره فعالیت این جریان به دانشگاه و دانشجویان محدود شود. اندك اندك، از سالهای 1351 و 1352 با ورود دانشجویان مذهبی به دانشگاه نبردی خاموش بین این دو جریان شروع شد. البته در همین دوران، دو جریان دیگر هم در دانشگاه تبریز فعال بود جریان اسلام مدرن غیر سیاسی به سردمداری انجمن علمی مذهبی دانشگاه و دیگری جریان غالب فرهنگی حكومتی كه مروج فرهنگ غربی برای ورود به دروازههای تمدن بزرگ بود. آنچه در این صحنه رویارویی موجب تقویت و به نوعی پیروزی جریان مذهبی (هویت ملی) در دانشگاه گردید، نقش شخصیتهایی چون دكتر شریعتی و استاد مطهری و... بود كه ضمن رد جریان چپ با هویت وابسته حكومت و هویت جعلی و تحمیلی آن را مورد تعرض قرار میداد و هم مدعیان اسلام غیر سیاسی را به تكالیف اجتماعی یك مسلمان متوجه میكرد. نبرد جدی هویتهای متضاد، سرانجام تحت رهبری امام خمینی به پیروزی هویت اصیل ایرانی اسلامی بر سایر جریانها انجامید. جریان مذهبی در جنبش دانشجویی نخست به طرح نام امام در اعتراضات دانشجویی 16 آذر پرداختند و در سالهای بعد به برپایی اعتراض و تحصن در سالگرد قیام 15 خرداد سال 1354 مبادرت كردند. این روند در حوادث بعدی تاریخ انقلاب اسلامی ادامه یافت، قیام تاریخی 29 بهمن تبریز در سال 1356 و قیام 18 اردیبهشت دانشجویان تبریز در سال 1357 در همین راستا شكل گرفت كه پیروزی انقلاب اسلامی را در پی داشت.
پی نوشت:
مدیر بخش تدوین اسناد و تاریخ شفاهی*رحیم نیکبخت مركز اسناد انقلاب اسلامی انقلاب اسلامی و پژوهشگر تاریخ معاصر آذربایجان
Nikbakht@irdc.ir
.1 آخرین تلاش صورت گرفته در این مورد را در فصلنامه گفتگو شماره 43، مهر 1384 كه به قومیت و مسایل قومی ایران اختصاص دارد میتوان دید. ضمن آنكه مباحث طرحشده در فصلنامه مطالعات ملی همگی در این خصوص میباشد.
2 . برای اطلاع ر. ك به: گفتارهایی دربارهی هویت ملی در ایران، گرداوری و تدوین، داود میرمحمّدی، تهران، مؤسسه مطالعات ملی، 1383، بخش اول: هویت ملی؛ تعاریف و مؤلفهها
3 . برای درك دین تعامل مشترك یا در حقیقت امتزاج ایرانیت و اسلامیت از منظر علمای ربانی كتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، استاد شهید مطهری قابل ملاحظه و دقت است.
4 . ر. ك به: جنبش دانشجویی ایران، كریمیان، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1382
5 . ر. ك به: رحیم نیكبخت، جنبش دانشجویی تبریز به روایت اسناد و خاطرات، تهران، سوره مهر، 1381
6 . ر. ك به: محمّدحسن آصف، مبانی ایدئولوژیك حكومت در دوران پهلوی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، فصل سوم
7 . رحیم نیكبخت، سید اسماعیل پیمان و مهد آزادی تبریز در نهضت ملی شدن صنعت نفت، گفتوگو؛ مهندس مسعود پیمان، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، سال هفتم، شماره 26، تابستان 1382، ص 254.
8 . رحیم نیكبخت، ناگفتههایی از جنبش دانشجویی تبریز در دوران نهضت ملی كنگره، دكتر فائق مؤسس حزب ایران در تبریز، دو فصلنامه پژوهشی رهآورد كمیل، سال دهم، شماره چهارم، بهار و تابستان 1384، ص 166
9 . روزنامه مهد آزادی، شماره 58، 21/12/1330
10 . همان، شماره 74، 4/5/1331
11 . نیكبخت، جنبش دانشجویی تبریز، ص 114.
12 . همان، ص 116.
13 . آرشیو مركز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده آیتالله ناصر مكارم شیرازی، كد 1/199، سند شماره 10
14 . رحیم نیكبخت، تأسیس انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تبریز در آستانه نهضت امام خمینی (ره)، فصلنامه دانشگاه اسلامی، سال ششم، شماره 15، زمستان 1381
15 . ر. ك به: اسناد نهضت آزادی ایران، ج1، جریان تأسیس و بیانیهها، تهران، نهضت آزادی، 1361، صص 43- 1
16 . نیكبخت، جنبش دانشجویی در تبریز، صص 144- 143
17 . همان، ص 178
18 . مصاحبه با دكتر هوشنگ نتصری، رئیس وقت دانشگاه تبریز، مصاحبهگر: رحیم نیكبخت، جلسه اول، نوار دوم، به تاریخ 28/4/1380، تهران.
19 . نیكبخت، جنبش دانشجویی تبریز، صص 247- 243، صص
20 . پژوه صهیونیست، مجموعه مقالات به كوشش محمّد احمدی، تهران، موسسه فرهنگی پژوهشی بنیاد اندیشه، 1376، صص 395- 393
21 . نیكبخت، جنبش دانشجویی تبریز، صص 295- 292
22 . همان، صص 340- 339
23 . همان، ص 427
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}